به سوي توازن و پايداري ـ ۱
عباس عبدي
آينده كشور در سال ۱۴۰۲ و احيانا ۱۴۰۳ چگونه خواهد بود؟
ميخواستم چيزي درباره آيندهنگري سال ۱۴۰۲ بنويسم. در اين فكر بودم كه از كجا آغاز كنم؟ مقاله «ما آينده خودمانيم» استاد داوري اردكاني رييس فرهنگستان علوم را كه دو هفته پيش منتشر شد دوباره مرور كردم و برخي از نكات را از ايشان تاثير گرفتم و اين يادداشت دو بخشي را تقديم ميكنم. آيندهنگري موضوعي نو و محصول تغييرات انقلابي در دنياي جديد و عبور از گذشته است. آيندهنگري عبور از مرحله شانس و اتفاق و تقديري بودن، به مرحله علم و اراده و تسخير جهان خارج است. عبور از كشاورزي ديم به صنعت كشاورزي با پيشبيني همه جزييات است. آيندهنگري قرين با گزاره پيشرفت و تسلط به سرنوشت خويش است. آيندهنگري همزاد تجدد و غلبه بر قحطي و فقر و عبور از گذشته براي تصرف آينده است. در اين قالب، گذشته فقط تا اندازهاي به كار ميآيد كه به تصرف و شكل دادن آينده كمك كند. آيندهنگري تركيب علم و اراده براي تعيين سناريوها و انتخاب برترين آنها و بسيج امكانات و منابع كشور براساس قواعد علمي براي تحقق سناريوي مطلوب است. در ساختن چنين آيندهاي، قطعا دولتها نقش تعيينكننده دارند، ولي به هيچوجه تنها نيروي عامل نيستند. آيندهاي كه مردم، كارآفرينان، دانشمندان، روشنفكران و مجموعه اقشار اجتماعي در انتخاب و تحقق آن مشاركت نداشته باشند پيشاپيش محكوم به شكست است. آينده قرن بعد نيست، آينده همين فردا است. اگر براي ۵ يا ۱۰ يا ۲۰ سال بعد هم آيندهنگري ميكنيم، بهطور قطع بايد به همين نسبت نشانههاي آن را در وضعيت فردا، هفته، ماه و سال بعد هم بايد ببينيم. آينده موهوم و خيال نيست. آينده ما همين گذشته و اكنون ما و حتي شايد هم بدتر است، مگر اينكه مسير خود را تغيير دهيم. آينده وعدههاي سر خرمن نيست. آينده از جنس علم و دانش و اراده است و نه از جنس وعده. آيندهنگري زاييده جامعه و بشر خلاق، آزاد، علمگرا، مشاركتجو و اميدوار و با اعتماد به نفس و اعتماد به ديگران است.
پس آيندهنگري لقلقه زباني نيست. شناخت وضع موجود و مسير طيشدهاي است كه به اينجا رسيدهايم. سپس سناريوسازيهاي گوناگون، حداقل با دو سناريوي ادامه وضع موجود در مقابل سناريوي مطلوب و حتما ممكن و در ادامه نيز شناخت الزامات تحقق آن سناريو در همه حوزهها و در ادامه بسيج همه نيروها براي تحقق آن سناريوي مطلوب و ممكن است. نظارت و پايش مستمر نيز شرط ضروري آن است. متاسفانه مهمترين تجربه آيندهنگرانه ايران كه با شكست كامل مواجه شد، سند چشمانداز ج.ا.ا در افق ۱۴۰۴ است كه سه سال ديگر به پايان اين سند مانده است. سندي كه در سال ۱۳۸۲ ابلاغ شد، دو سال اول هم به خوبي جلو رفت ولي پس از آن و با آمدن دولت احمدينژاد، مسير معكوس طي شد و اتفاقات ۱۳۸۸، ۱۳۹۰، ۱۳۹۶، ۱۳۹۸، ۱۴۰۱ و... وضعيت را به اينجا رساند كه نه تنها در نقطهاي كه آغاز كرديم قرار نداريم، بلكه عقب هم رفتهايم. براي اطلاع بخشي از اهداف اين سند را در اينجا ميآورم: «جامعه ايراني در افق اين چشمانداز چنين ويژگيهايي خواهد داشت: توسعهيافته، متناسب با مقتضيات فرهنگي، جغرافيايي و تاريخي خود، متكي بر اصول اخلاقي و ارزشهاي اسلامي، ملي و انقلابي، با تاكيد بر مردمسالاري ديني، عدالت اجتماعي، آزاديهاي مشروع، حفظ كرامت و حقوق انسانها و بهرهمندي از امنيت اجتماعي و قضايي. برخوردار از دانش پيشرفته، توانا در توليد علم و فناوري، متكي بر سهم برتر منابع انساني و سرمايه اجتماعي در توليد ملي. امن، مستقل و مقتدر با سامان دفاعي مبتني بر بازدارندگي همهجانبه و پيوستگي مردم و حكومت. برخوردار از سلامت، رفاه، امنيت غذايي، تامين اجتماعي، فرصتهاي برابر، توزيع مناسب درآمد، نهاد مستحكم خانواده، به دور از فقر، تبعيض و بهرهمند از محيط زيست مطلوب. دست يافته به جايگاه اول اقتصادي، علمي و فناوري در سطح منطقه آسياي جنوب غربي (شامل آسياي ميانه، قفقاز، خاورميانه و كشورهاي همسايه) با تاكيد بر جنبش نرمافزاري و توليد علم، رشد پرشتاب و مستمر اقتصادي، ارتقاي نسبي سطح درآمد سرانه و رسيدن به اشتغال كامل. داراي تعامل سازنده و موثر با جهان بر اساس اصول عزت، حكمت و مصلحت.» كدام يك از اين اهداف محقق شده است؟ احتمالا فقط مواردي از جمله در حوزه نظامي تحقق يافته است، ولي اهميت سند چشمانداز و آيندهنگري در كليت و پيوستگي و در توازن اجزا و پايداري آن است. اگر يك پايه آن قوي و پايههاي ديگرش ضعيف شوند اين به معناي اجراي نادرست يا هدفگذاري غلط است و منجر به ناپايداري دستاوردها ميشود. با اين ملاحظات آينده كشور در سال ۱۴۰۲ و احيانا ۱۴۰۳ چگونه خواهد بود؟ چه سناريوهايي براي آن متصور است؟ سناريوي ادامه وضع موجود چيست، سناريوي وضع مطلوب كدام است؟ الزامات تحقق اين وضع مطلوب چيست؟ادامه دارد